کتاب انسان در جستجوی عشق اثر آلن دو باتن گارسيا انتشارات اسپینا

چالش‌های یافتن عشق بسیار پیچیده اند. آنها نسبتاً جدید هستند و به ندرت به طور سیستماتیک بررسی شده‌اند. در طول یک بازه زمانی بسیار طولانی از تاریخ، روابط با آنچه اکنون شاهد آن هستیم تفاوت زیادی داشتند. اول اینکه مردم نه به خاطر عشق، بلکه با توجه به دلایلی همچون موقعیت اجتماعی، پول، مهارت‌های خانه‌داری و زیبایی ازدواج می‌کردند. از هیچ کس انتظار نمی‌رفت عاشق شریک زندگی خود باشد؛ بلکه همه امیدوار بودند که بتوانند شریک زندگی خود را تحمل کنند. دیگر آن که معمولاً ازدواج‌ها بر اساس عقل و منطق انجام می‌شدند. و شخص ناچار نبود شریک زندگیش را خودش انتخاب کند. در واقع، یافتن فرد مناسب برای ازدواج به عهده خانواده یا جامعه بود. اواسط قرن هجدهم در اروپا، این عقاید دستخوش انقلاب شدند. امروزه این جنبش را رمانتیسم می‌نامیم. در رمانتیسم، تنها پایه واقعی یک رابطه را پیوندی محکم بر اساس عشق معرفی کرده‌اند. از آن زمان به بعد، ازدواج بر اساس عقل و منطق جای خود را به ازدواج بر اساس احساسات داد و طبق آن یک معشوق ایده‌آل را باید بر اساس غریزه یافت نه عقل. با توجه به آمار نارضایتی از زندگی زناشویی و یا طلاق، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که غریزه خام به تنهایی یک روش ویژه و قابل اعتماد برای یافتن شریک زندگی مناسب تلقی نمی‌شود. اعتقاد ما به غریزه هرگز کمک شایان توجهی به افزایش شانس خوشبختی ما نکرده است. در کتاب پیش رو سعی داریم آنچه یک رابطه روان‌شناسی می‌نامیم را به درستی پیش‌بینی کرده و ابزارهایی برای همین منظور ایجاد نماییم: یک جمع بندی کلی که در آن بهترین بینش‌های روان‌شناسی در راستای امری خطیر و پیچیده همچون یافتن و حفظ عشق به کار گرفته می‌شوند.