
کتاب پلاسما اثر فاطمه شایان پویا انتشارات شهید کاظمی
برند :
انتشارات شهید کاظمیویژگی ها
- نوع جلد : شومیز
مشخصات محصول
نویسنده
فاطمه شایان پویا
ناشر
انتشارات شهید کاظمی
شابک
9786222852504
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
زبان نوشتار
فارسی
چاپ شده در
ایران
تعداد صفحه
216
سایر توضیحات
گزیده ای از متن - "خاله، فالت بگیرم؟ فال حافظه ها... این تن بمیره راست راسته." خاطرات در ذهنش چرخ خورد؛ حافظ... شبهای یلدا... دانه های سرخ انار... مادربزرگ که آرزو داشت روزی برسد ملیکا با خواهرها و برادرهایش پای سفره بنشینند و حافظ بخوانند. آرزوی محال... نمیفهمید پسر بچه به چه لهجه ای حرف میزند. اما صورت آفتاب خورده و موهای آشفته و آن لباس نازک و کهنه اش توی سرما، باعث شد تن به قضا بدهد. پسر بچه، مرغ عشق فیروزه ای رنگی را بالا آورد و به سمت جعبه برد. مرغ عشق، از روی انگشت پسرک، روی لبه جعبه پرید. بعد سر پایین برد و یکی از کاغذهای تا خورده را با منقار کوچکش بیرون کشید. پسرک کاغذ را جلو آورد. همان وقت بود که ملیکا داشت توی کیف پول پوست ماری اش به دنبال پول های چنج شده میگشت. عاقبت هم یک تراول درشت تا نخورده، بیرون کشید و به دست پسرک داد. برق چشمهای پسرک، حتی زیر نور بی رمق دم غروب، دیدنی بود. پسرک تراول را بوسید و شروع کرد به قر دادن. دندان های سفیدش توی صورت سیاه و چرک گرفته اش خیلی به چشم میآمد. بی اختیار یاد سجاد افتاد: - خودم قول میدم داداشت باشم ملیکا." لبخند تلخی زد. سجاد... توی این سالها کجا بود تا تنهایی هایش را ببیند.