
کتاب ام علاء؛ روایت زندگی ام الشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند انتشارات شهید کاظمی
برند :
انتشارات شهید کاظمیویژگی ها
- نوع جلد : شومیز
مشخصات محصول
نویسنده
سمیه خردمند
ناشر
انتشارات شهید کاظمی
شابک
9786222852702
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
زبان نوشتار
فارسی
چاپ شده در
ایران
تعداد صفحه
254
سایر توضیحات
برشی از کتاب «ام علاء»(1): عصبانیت مأمور غولپیکر بیشتر شد. باطومش را محکم به چارچوب آهنی سلول کوبید تا شاید ترسی در دلامعلاء ایجاد کند. با صدای بلندتری گفت: «درست جواب بده. پرسیدم کجا هستن؟» امعلاء نگاهش را دوخت به دانههای تسبیح و زیرلب صلواتی فرستاد و بازهم جواب داد: «گفتم که، روی زمین خدا. بگردید، پیداشون کنید.» مأمور تابی به سبیلهایش داد. رگ گردنش باد کرده بود از عصبانیت. انگشت اشارهاش را بالا برد و با تهدید رو بهامعلاء گفت: «انقدر اینجا نگهت میداریم تا یکییکی پسراتو بیاریم، جلوی چشمت اعدامشون کنیم.» برشی دوم از کتاب: با دنیایی از دلتنگی خداحافظی کردم و از باجۀ تلفن خارج شدم. جملۀ مامه مدام توی مغزم تکرار میشد. «بعد امك یمه... بعد امك یمه...» برگشتم تهران. از اینکه فهمیدم مادرم از من راضی است، احساس خیلی خوبی داشتم. چند ماهی بود که صدام با ایران وارد جنگ شده بود. جوانان ایرانی به فرمان امام خمینی عازم جبههها شدند. مامه هم همیشه به ما تأکید میکرد که پشتیبان امام باشید و با صدام بجنگید تا اسلام پیروز شود. تمام تلاشمان را برای از بین بردن صدام میکردیم. برش سوم از کتاب: موضوعی که خیلی برایم جالب بود قرآن خواندن خاله بود که روزانه یکسوم قرآن را ختم میکرد. خصوصاً اینکه چند صفحه را به حضرت عزرائیل تقدیم میکرد. علتش را که پرسیدم، گفت: «میخوام با عزرائیل رفیق بشم که راحتتر جونم رو بگیره.»
نظرات خریداران
معصومه کشاورز گرامی
خیلی قشنگه.