کتاب روون و کولی ها اثر امیلی رودا

کتاب «روون و کولی‌ها» نوشته‌ی «امیلی رودا» را «نسزین وکیلی» به فارسی برگردانده است. این کتاب برنده‌ی دیپلم افتخار شورای کتاب کودک استرالیا شده است. در تضیح این داستان آمده است: «نوجوان روستا، می‌کوشد که معمای جادوگر را حل کند اما در شبکه‌ای از دسیسه و خطر به دام می‌افتد. به نظر مردم روستای رین، روون پسر ضعیف و ترسویی است که برای نجات روستا از خطر نابودی، نمی‌توان به او امید بست. آیا به راستی کاری از دست روون ساخته نیست؟...» «خبرهای بد، خبرهای خوب»، «تاریکی همه جا را می‌گیرد»، «پیشقراولان»، «اشعار»، «مخالفت»، «دره‌ی طلا»، «الون قصه می‌گوید»، «قصه‌گو»، «دردسر»، «دشمن پنهان»، «خیانت»، «چرخ  می‌چرخد»، «فراخوان»، «شوک‌ها»، «تاریکی و روشنایی»، «کابوس»، «فرار»، «و زمانی که سرانجام رخ می‌نماید»، «عجله کن» و «یک پایان و یک شروع»عنوان‌هایی است که در فهرست کتاب به چشم‌ می‌خورد. در بخشی از داستان می‌خوانیم: «ــ کولی‌ها دارند می‌آیند! کولی‌ها دارند می‌آیند! خبر به سرعت  در دهکده‌ی "رین" پیچید. بچه‌ها با هیجان فریاد می‌زدند و صدای‌شان در سراسر دره می‌پیچید و با برخورد به کوه عظیمی که سر به آسمان کشیده  بود، برمی‌گشت. بچه‌ها می‌دویدند و فریاد می‌زدند؛ دیوانه‌وار از تپه‌ها پایین  می‌دویدند. آن‌ها از چراگاه بوکشاها و باغ‌ها و کنار باغچه‌ها گذشتند و همه‌ی  راه را تا میدان دهکده دویدند. آن‌ها سه پیشقراول را پروازکنان بر فراز دهکده دیده بودند. پیشقراول‌ها به بادبادک‌های ابریشمی که در پهنه‌ی آسمان می‌درخشیدند، چسبیده بودند. بچه‌ها همه می‌دانستند که  ارابه‌ها، اسب‌ها و مردمی که یک سره حرف می‌زدند و آواز می‌خواندند، خیلی از آن‌ها دور نبودند. کولی‌ها می‌آمدند و با خود انواع بازی‌ها، قصه‌ها، رقص و موسیقی، و هم چنین چیزهای جالبی برای فروش می‌آوردند. طولی نمی‌کشید که چادرهای درخشان خود را برپا می‌کردند و یال چادرها میان بوته‌های خودرو بالای تپه، مانند پروانه‌های بزرگ بال می‌زدند. شب‌ها شعله‌ی آتش‌شان تاریکی را روشن می‌کرد و صدای موسیقی آن‌ها در سراسر دهکده می‌پیچید. یک هفته، دو هفته یا سه هفته می‌ماندند و هر روز برای بچه‌ها حکم روزهای تعطیل را داشت.» کتاب حاضر را نشر «افق» منتشر کرده است.