کتاب ویونا اثر مهدی اخوان لنگرودی انتشارات سرزمین اهورایی

کتاب ویونا رمان عاشقانه‌ای اثر زنده یاد مهدی اخوان لنگرودی است. در این کتاب دو شخصیت داستان با نام‌های فارسی ویونا و آریو در داستانی عاشقانه توسط سنت زیبای نامه‌نگاری احساس و عشق خود را برای یک‌دیگر بیان می‌کنند. ویونا از زمان انتشار در لیست پرفروش‌های آثار ناشر در نمایشگاه‌های کتاب قرار داشته است. این اثر به زبان انگلیسی ترجمه شده است و نسخه‌ی انگلیسی آن نیز توسط انتشارات سرزمین اهورایی منتشر شده است. بخشی از کتاب: آریوی بهتر از جانم! انگار در اینجا هم تابستان یک جور دیگر است که من نمی‌توانم در شناخت‌ش سهمی داشته باشم، تابستانی که در تمام فصل‌ش هیچ گرمایی از هیچ کجای آن نمی‌گذرد. غروب‌ها، خورشید وارونه از آن می‌گذرد! خورشید را هیچ وقت به این شکل و شمایل ندیده بودم. یک دایره‌ی مسی. بی آنکه اصلاً شعاعی یا نوری از خود داشته باشد. هنگام غروب انگار چندین آدم تنومند و پُرزور با دست‌هاشان او را هُل می‌دهند به طرف دیگر تا شب بتواند راحت‌تر خودش را نشان بدهد و حکومت‌ش را اعلام کند. شبی تلخ و زهری سیاه که دیدگاه هیچ چیزی به چشم‌هایت نمی‌آورد! این جا کجاست، به من پیشنهاد کردی که خودم را به اینجاها برسانم. فکر می‌کنم تو حتماً به اینجا آمده بودی. سوراخ سنبه‌های اینجاها را می‌دانستی. می‌خواستی درهمه آن چیزهایی را که در زندگی‌ت دیدی و تجربه کردی، من را هم سهیم کنی. این سفر نبود، مرا فرستادی! چرا که سفر رفتن و حرکت را در آدم به وجود می‌آورد. جلو رفتن سر در آوردن از کشفیاتی پنهانی‌ست، که با این کار نصیب آدمی می‌شود. در حالی که از آن ساعتی که من به سفر در این فصل‌ها تن زدم، انگار فقط در یک نقطه ایستاده‌ام. کارم شده نگاه کردن به چپ و راست. گاهی هم نگاه کردن به پشت سر، که تو را در آنجا می‌بینم. در روبرو و راستا، نگاه‌ها از کجا می‌گذرد؟ در پشت سر، وقتی تو را می‌بینم گاهی احساس می‌کنم در آن دورها ایستاده‌ای با اشاره‌ای که به من داری تا حرکتی داشته باشم. باور کن آریو، از آن ساعتی که به اینجا آمدم و به من گفته‌اند فصلِ تابستان اینجاست، توده‌ای از شگفتی را در خود احساس می‌کنم. آخر این چه آسمانی‌ست که تابستانِ اینجا دارد. حتی یک ستاره در شب‌ش دیده نمی‌شود!...