
کتاب باغ، چند قصه اثر پرویز دوایی
0%
(0 نفر) از خریداران، این کالا را پیشنهاد کرده اند
برند :
انتشارات نیلوفرویژگی ها
- نوع جلد : شومیز
مشخصات محصول
مجموعه داستان «باغ» نوشتهی «پرویز دوایی» شامل شانزده داستان کوتاه است که در عین پیوستگی؛ مستقل از یکدیگر روایت شدهاند. این کتاب در سال ۱۳۶۰ منتشر و برگزیدهی شورای کتاب کودک ایران شد. در بخشی از داستان «آلمانی» از این مجموعه میخوانیم: «آدم توی آرایشگاه آقای طاهری حوصلهاش سر میرفت. باید دو ساعتی مینشستی تا نوبتت میرسید. آقای طاهری بچهها را زود راه میانداخت ولی برای مشتریهای رودرواسیدار بیشتر طول میداد. یک دفعه شنیدم میگفت هر قدر آدم پشت کله مشتری بیشتر صدای قیچی رو در بیاره، مشتری راحتتر دستش توی جیبش میره. موقع پول دادن، مشتری که میگفت چقدر میشه، آقای طاهری هیچوقت نمیگفت چقدر. همیشه میگفت قابلی نداره. بعد مشتری اسکناس را تا میکرد میپیچاندش لای انگشتهاش. آقای طاهری هم همانطور باز نکرده میگرفت. مثل اینکه تقلب به هم رد میکردند. بعد کت مشتری را میگرفت پشتش را ماهوت پاککن میکشید، گاهی پرده را هم برایش کنار میزد. این مال بزرگترها بود. از بچهها هر قدر میرسید، سه زار و پنج زار، و از بچه سرهنگ ها هش زار و یک تومن میگرفت. ما را از بچگی میبردند سلمانی آقای طاهری. آقای طاهری یک تخته میگذاشت وسط دو تا دسته صندلی که قد آدم تراز آینه بشود. ماشین موهای آدم را میکند گریه آدم را درمیآورد. آقای طاهری مرتب میگفت: "بچه، اینقد کلهاتو مثل گربه گچی نجنبون." بعداً که رفتیم مدرسه، ده روز یک دفعه، دو هفته یک دفعه میرفتیم سلمانی، بیشترش جمعهها پیش از حمام. صبحهای شنبه که نظافتها را میدیدند هر کس موهایش بلند بود با قیچی یک گل از وسط کلهاش درمیآوردند. زنگ آخر همه کتاب به سر، ردیف میشدیم رو به دکان آقای طاهری، گاهی ده دوازده تا، پانزده تا. بچهها میگفتند آقای طاهری اعیون شد. سرمان را نمره دو و گاهی نمره چهار میزدند. صبح که میآمدیم مدرسه بچهها میگفتند سلمانی بودی؟ بعد با دست از سر شانههایمان جای پای آقای طاهری را پاک میکردند.» کتاب باغ را انتشارات «نیلوفر» منتشر کرده است.
نویسنده
پرویز دوایی
شابک
9789644480539
ناشر
نیلوفر
موضوع
داستان کوتاه پارسی
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحه
171
تعداد جلد
1
وزن
235 گرم