
کتاب ناطور دشت اثر جی . دی سلینجر انتشارات پر
برند :
انتشارات پرویژگی ها
- ردهبندی کتاب : ادبیات آمریکا (شعر و ادبیات)
- نوع جلد : شومیز
مشخصات محصول
نویسنده
جی . دی سلینجر
مترجم
رضا زارع
شابک
9786008137955
موضوع
رمان و داستان خارجی
ردهبندی کتاب
ادبیات آمریکا (شعر و ادبیات)
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
زبان نوشتار
فارسی
تعداد صفحه
232
سایر توضیحات
جملات برگزیده کتاب ناطور دشت: - بعضی از افراد را حتی اگر حقشون باشه، نباید اذیت کرد. - هیچکس و هیچچیزی تغییر نمیکند. فقط ما هستیم که تغییر میکنیم. منظورم این نیست که پیر میشویم یا از اینجور حرفها... فقط تغییر میکنیم. - اگر از من میپرسید هیچوقت چیزی به کسی نگویید. اگر بگویید، یواش یواش دلتان برای همه تنگ میشود. در بخشی از کتاب ناطور دشت میخوانیم: به یاد آوردن یک سری چیزها خیلی سخت است. الآن در حال فکر کردن به زمانی هستم که استردلیتر از پیش جین برگشت. اصلاً قادر نیستم بگویم زمانی که صدای پاهای او را از انتهای راهرو شنیدم، در حال انجام چه کاری بودم. فکر کنم هنوز در حال نگاه کردن به بیرون بودم، ولی قسم میخورم که درست یادم نیست، چون خیلی اضطراب داشتم. وقتی هم که مضطربم، دل و دماغ هیچ کاری را ندارم. زمانی که مضطربم باید به دستشویی بروم، ولی این کار را هم نمیکنم، چون دلم نمیخواهد با دستشویی رفتن مانع از اضطرابم شوم. اگر شما هم شناختی از استردلیتر داشتید، به اندازهی من اضطراب میگرفتید. من دو دفعه با این عوضی، هر دوتایی با دو دختر قرار داشتیم و متوجه هستم که چه چیز از دهانم بیرون میآید. او خیلی بیشرف و عوضی بود، واقعاً خیلی. به هر حال کف راهرو پارکت بود و به راحتی میشد صدای پاهای او را شنید که بهطرف اتاق میآید. حتی یادم نیست زمانیکه به اتاق آمد، من کجا نشسته بودم. نمیدانم لب پنجره بودم یا روی صندلی. راست میگویم. حاضرم قسم بخورم که چیزی یادم نیست. به محض این که وارد اتاق شد، به خاطر هوای سرد بیرون، شروع به غرغر کردن، کرد. بعد پرسید: پس بقیه کجا رفتن؟ چرا اینجا مثل گورستان شده؟